30
آبان
1394
هنوز راه همان است و مرد بسیار است
خبردهید که اهل نبرد بسیار است
صدای گام سواران صبح می آید
مگرندیدی درجاده گردبسیار است
به پای عشق برو و خون گرم جاری کن
اگرنه فرصت تا ابر سردبسیار است
چه می نشینی،آن دشنه تیز برکش
شتاب کن،نفس هرزه گرد بسیار است
مباد تیغ علی را زدست بگذاریم
هنوزطایفه سرخ و زرد بسیار است
از این قبیله اگرچندعاشقان رفتند
هنوز راه همان است و مرد بسیار است
تعداد مشاهده
(1340)
نظرات
(0)